
در این اتاق با دیوارهای راهراه و مبلمان آبی ملایم، زندگی همچون ضیافتی از احساسات متضاد میدرخشد. یک زن در آستانه پنجره، با دست اشاره به افقهای دوردست، یادآور این است که حتی در این شلوغی، سکوتی وجود دارد که میتواند غرق در آن شد.
در این اتاق با دیوارهای راهراه و مبلمان آبی ملایم، زندگی همچون ضیافتی از احساسات متضاد میدرخشد. یک زن در آستانه پنجره، با دست اشاره به افقهای دوردست، یادآور این است که حتی در این شلوغی، سکوتی وجود دارد که میتواند غرق در آن شد.